English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sequestrum U قسمت بافت مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
webbing end U [قسمت گلیم بافی فرش قبل از شروع به بافت اصلی متن فرش]
mohair U کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
figural rug [pictorial] U فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
pile U گوشت فرش [قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
salachak U فرش محرابی یموتی [این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
offset knots U گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
exanimate U مرده
low spirited U دل مرده
in the dust U مرده
low-spirited U دل مرده
at rest U مرده
hearses U مرده کش
vapid U مرده
six feet under <idiom> U مرده
dead U مرده
one-man U یک مرده
extinct U مرده
deceased U مرده
one man U یک مرده
lifeless U مرده
his heart sank U دل مرده شد
defunct U مرده
hearse U مرده کش
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
swelled U موج مرده
death feigning U مرده نمایی
morgue U مرده خانه
swells U موج مرده
death day U سال مرده
stillbirth U مرده زاد
murrain U گوشت مرده
death masks U قیافه مرده
swell U موج مرده
defunct U مرده درگذشته
death mask U قیافه مرده
stillbirths U مرده زاد
parted U درگذشته مرده
playing dead U مرده نمایی
living corpse U مرده متحرک
morgues U مرده خانه
deadness U حالت مرده
time lag U زمان مرده
time lags U زمان مرده
dead band U نوار مرده
dead ball U توپ مرده
still born U مرده بدنیاامده
reliquiae U مرده ریگ
dead as a d. U بکلی مرده
dead load U بار مرده
cremation U مرده سوزانی
cremations U مرده سوزانی
pah U مرده شور
resurrection man U مرده دزد
resurrectionist U مرده دزد
saprophage U مرده خوار
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
autopsy U تشریح مرده
dead rise U فاصله مرده
dead soils U خاکهای مرده
necrolatry U مرده پرستی
necromania U مرده پرستی
necrophagous U مرده خور
necrophagous U مرده خوار
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
necrophobia U مرده هراسی
necropsy U مرده نگری
non productive time U زمان مرده
dead space U فضای مرده
out of play U توپ مرده
deadball U توپ مرده
dead volume U حجم مرده
blate U روح مرده
dead time U زمان مرده
dead storage U حجم مرده
dead storage U گنجایش مرده
autopsies U تشریح مرده
down with him U مرده باد
idle wire U سیم مرده
inhumationist U مرده خاک کن
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
ground swell U موج مرده
dull finish U رخده مرده
necrophilia U مرده گرایی
dull finish U کالیبر مرده
widower U مرد زن مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
widowers U مرد زن مرده
idle turn U کلاف مرده
death's head U جمجمه مرده
air slaked lime U اهک مرده
death watch U پاسبان مرده
inheritances U مرده ریگ وراثت
departed U مرده درگذشته مرحوم
necromimesis U خود مرده انگاری
he seems to have died U ازقرارمعلوم مرده است
aeropause U منطقه جوی مرده
inheritance U مرده ریگ وراثت
blast it U مرده شورش را ببرد
time lag U فاصله زمانی مرده
plague on it U مرده شورش ببرد
mortuaries U مرده شوی خانه
balefire U اتش مرده سوزانی
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
protoxlead U سنگ مرده مرتک
mortuary U مرده شوی خانه
cadaveric U دارای رنگ مرده
gralloch U احشای گوزن مرده
still born U مرده زاییده شده
funeral home U مرده شوی خانه
autopsy U تشریح نسج مرده
sloughy U شبیه پوست مرده
d. paleness U رنگ ارام مرده
autopsies U تشریح نسج مرده
death mask U ماسک صورت مرده
death masks U ماسک صورت مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
dead-house U مرده شوی خانه
eloge U ستایش شخص مرده
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
prosector U تشریح کننده بدن مرده
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
cadaverous U دارای رنگ پریده و مرده
pall U تابوت محتوی مرده حائل
natimortality U امار مرده زاییده شدگان
To be crazy about agirl . U کشته مرده دختری بودن
palls U تابوت محتوی مرده حائل
palled U تابوت محتوی مرده حائل
palling U تابوت محتوی مرده حائل
deathy U مرگ نما مرده وار
contexts U بافت
context U بافت
knit goods U کش بافت
loose texture U بافت شل
tissues U بافت
texture U بافت
tissue U بافت
fiber U بافت
contexture U بافت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com